غریب آشنا

دلتنگتم زودتر برگرد وقت زیادی نمونده...

 

شاید دیشب دلت دلمو صدا کرده بود!

آخه تمام دیشب دلم آروم نمی شد

خودشو به در و دیوار می زد برای رفتن...

.

.

 

+نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:,ساعت11:58توسط مهاجر | |

 

دلم هوای نم بارون رو داره

بارون ببار

واسه دلم که شاید به بهونه تو دل منم بتونه بباره

آروم آروم...

.

.

باز باران....

+نوشته شده در یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:,ساعت14:40توسط مهاجر | |

 

با من غریبه ای باش خیلی وقته که عادت کردم به غربت نگاهت اما...

دلم مثل من نیست

نخواه که دلت با دلم غریبگی کنه

دلم طاقت غریبه شدن رو نداره...

.

.

+نوشته شده در یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:,ساعت14:33توسط مهاجر | |

 

از دست دلم...

هنوز عادت نکرده به نبودنت

هنوزم به خاطر تو با یاد تو هر لحظه می شکنه...

.

.

+نوشته شده در شنبه 27 اسفند 1390برچسب:,ساعت10:57توسط مهاجر | |

 

رفتم شاید خبری از دل تنگ تو بیاد...

.

   دلت تنگ من نشد برگشتم...

      دلم از دلتنگی مرد.

.

+نوشته شده در جمعه 26 اسفند 1390برچسب:,ساعت12:24توسط مهاجر | |

 

این روزها دلم ناجور هوایی شده

      با این که بهار نزدیکه اما هوای پاییزو داره

      هوای تو رو داره

        برگرد

        تا هنوز دیر نشده...

.

.

 

+نوشته شده در جمعه 26 اسفند 1390برچسب:,ساعت12:12توسط مهاجر | |